روز شمار کودتای خرداد 1360 و نقد عبوراز بحران و روند شکل گیری کودتا از زبان کودتاگران_ بخش سوم

11خرداد – چماقداران به محل دفتر هماهنگى در همدان حمله مى كنند و با فرياد مرگ بر بنى صدر درود بر بهشتى قصد قتل احمد سلامتيان نماینده مردم اصفهان را مى كنند.
12 خرداد – سلامتيان در جلسه مجلس مى گويد: به خدا قسم ذره ذره وجود من خواهد گفت مرگ بر استبداد. او بعد از خروج از مجلس دوباره تهديد به مرگ شد و پاسدار خامنه ای به او تیراندازی میکند.
12 خرداد – دفتر رياست جمهورى عليه معاون غير قانونى وزارت خارجه اعلام جرم مىكند.
14 خردادحزب جمهورى اسلامى قصد دارد بسيج بزرگى را براى تظاهرات 15 خرداد فراهم كند. بنى صدر اعلام مى كند كه كج انديشان درصددند با طرح شعارهاى تحريك كننده عظمت اين روز را خدشهدار كنند.
بنى صدر بارها نوشته بود كه بنابر قانون قاضى نمى تواند عضو حزب باشد و از آنجا كه بهشتى «رئيس» ديوانعالى كشور عضو و دبيركل حزب جمهورى اسلامى است و در نصب او، قانون اساسى رعايت نشده است، مقامش غير قانونى است.

در 14 خرداد، بهشتى در پاسخ مى گويد: آقا اينها مال فرهنگ فرانسه و غرب است، بگذاريد كنار، اينجا جمهورى اسلامى است.
14 خردادمحمد جعفرى مدير روزنامه انقلاب اسلامى كه براى سخنرانى به يزد دعوت شده بود به دادسراى انقلاب اسلامى احضار مى شود.
15 خرداد – تلاش حزب جمهورى اسلامى در بسيج مردم براى شركت در تظاهرات 15 خرداد، به شكست مى انجامد. مردم اقبال نكردند. شعارهاى تظاهر كنندگان عبارت بود از :

مرگ بر ضد ولايت فقيه، خمينى بت شكن بت جديد را بشكن، بت پاريس را بشكن، حالا كه رهبرت مصدق شده رأى ما را پس بده. احمد خمينى پيام پدرش را در آخر تظاهرات مى خواند.
بنى صدر به سيستان و بلوچستان سفر مى كند. اريك رولو، روزنامه نگار روزنامه فرانسوى لوموند، در اين سفر او را همراهى مى كند . وقتى موج خود جوش مردم را دراستقبال بنى صدر، مى بيند، مى گويد: بعد از موضعگيريهاى خمينى، تظاهرات مردم يك «پله بيسيت» – رفراندومى که در آن، اكثريت نزديك به تمامى به سياستى و كسى رأى موافق مى دهند- براى بنى صدر است.
در اين روز، بازرگان بيانيه اى صادر مى كند و هشدار مى دهد با اين ترتيب رفتار با رئيس جمهورى، و داغ و درفش مذهبى مفسد فى الارض بميان آوردن، كار بجائى خواهد رسيد كه پس فردا ببينيم، بعد از نيمه شب، دو نفر ژ3 بدست، كنار بسترمان آمده و آخرين مايتعلق، يعنى زن حلالمان را با خود ببرند!

16 خردادبنى صدر با خمينى آخرین ملاقات را مى كند. در اين ملاقات صحبت از وضعيت جنگ است و خمينى در پايان ديدار براى موفقيت بنى صدر دعا مى كند. وقتى او بر مى خيزد اطاق را ترك بگويد، احمد خمينى، در حضور پدرش، به بنى صدر مى گويد: شما يك عيب داريد و آن اينست كه ول كن ماجرا نيستيد. هى مى گوئيد اينها با آمريكا ساخته اند. بنى صدر در پاسخ مى گويد: من حاضر با همكارى با كسانى كه با آمريكا ساخته اند نيستم.
17 خرداد – بنى صدر به همدان مسافرت مى كند. خمينى نطق تهديدآميزى مى كند كه كسى حق ندارد در باره مجلس و قوه قضائيه چيزى بگويد.
18 خرداد – دادستانى انقلاب روزنامه انقلاب اسلامى و ميزان و چند روزنامه ديگر را توقيف مىكند.
18 خرداد – بنى صدر به كرمانشاه مى رود. آخرين تماسهاى خمينى و بنى صدراز طريق رضا پسنديده برادرزاده خمينى انجام مى پذيرند. پسنديده پيام زير را از طرف خمينى تلفنى براى بنى صدر مى خواند:
من همواره كوشيدهام شما را در مقام رياست جمهورى و فرماندهى كل قوا كه خود من به شما تفويض كرده ام ، حفظ كنم. اما خود شما مانع اينكار مى شويد. حالا هم مىخواهم شما را حفظ كنم، بشرط اينكه اطرافيان خود را دور كنيد. اين روزنامه شما را بباد داد. گروه هاى فاسد را طرد كنيد. شما بايد دولت را قبول كنيد، شورايعالى قضائى را قبول كنيد. مجلس و شوراى نگهبان را قبول كنيد.
بنى صدر در پاسخ نامه زير را به خمينى مى نويسد:
شما نمى خواهيد قانون اساسی اجرا گردد. در مسائل اساسى كشور طرز عمل شما چنان است كه كشور را با خطر نابودى مواجه كرده است. شما يك رئيس جمهورى ضعيف، يك دولت ناتوان، يك مجلس مطيع، يك دستگاه قضائى وسيله تهديد و نابودى مخالفان مى خواهيد.

بخلاف گفته شما اين حزب جمهورى است كه دين و ملت و شما را بباد مى دهد و شما رهبرى ملتى را به رياست حزب مشتى قدرت طلب فاسد فروخته ايد. بسيار كوشيدم و هنوز نيز مى كوشم رهبرى اين انقلاب صدمه نبيند اما شما خودكشى تدريجى كرديد بيان انقلاب را از بين برديد. با برقرارى سانسور كامل، حضور مردم را در صحنه سياسى كشور غير ممكن ساختيد و اينك مىخواهيد نيمه جان آن را نيز بستانيد. هنوز وقت باقى است، بايد:
1 – مجلسى جاى اين مجلس را بگيرد كه انتخاباتش براستى آزاد باشد و مردم در انتخاباتش شركت كرده باشند و مجلس خود را نه مطيع و تحت الحمايه شما، بلكه زبان مردم و ترجمان خواسته هاى مردم بداند، مجلس قوى اينست.
2 – دستگاه قضايى نيز بايد قوى باشد. يعنى مستقل باشد. رئيس ديوان كشور و دادستان كل بر خلاف قانون اساسى نصب شده اند و سه تن اعضاى شورايعالى قضايى نيز بر خلاف همين قانون اساسى در آن عضويت پيدا كرده اند. بايد شوراى عالى قضائى بر وفق قانون تشكيل گردد.
3 – نيمى از شوراى نگهبان را كه بعد از اين وقايع و بخصوص چگونگى نظارتش بر انتخابات ميان دوره اى معلوم شد چه وزن و اعتبارى دارد دو مقام غير قانونى بركزيده اند و بنابراين آلت دست آقاى بهشتى و گروه او هستند و اين شورى نيز بايد موافق قانون از نو تشكيل شود.
4 – دولت آقاى رجايى نيز هم فاقد صلاحيت است. هم از جانب شما تحميل شده است و هم مورد تاييد مجلس غير قانونى است. هم در گروگانگيرى بكشور خيانت كرده و تسليم شيطان بزرگ شده است و بايد برود.
5 – رياست جمهورى و فرماندهى كل قوا مقامهايى بودند برى دفاع از منزلت مردمى كه قرنها و قرنها از هر گونه منزلتى محروم بوده اند. قانون هيچگاه در اين كشور به اجرا در نيامده است. گمان مى رفت با قبول رياست جمهورى بتوانم در برابر خطرهاى بيشمار، مردم را با اجراى قانون در صحنه نگاهدارم و مردم از استقلال خويش دفاع كنند.

خود با كار و تلاش بر بحرانهاى اقتصادى و غير آن غلبه كنند. آزاد باشند. مطمئن باشند. اميد داشته باشند و خودجوش به تلاشى بزرگ براى تغيير مسير تاريخ برخيزند. اينك كه دادستان انقلاب تهران بر خلاف قانون مطبوعات، روزنامه هارا توقيف كرده است و ديگر از آزادى اثرى نمانده است.

اينك كه بدنبال تسليم خفت بار در مساله گروگانگيرى بودجهاى باب طبع سلطهگران آمريكائى به مجلس مى برند، با انگليس و آمريكا قراردادهايى امضا مى كنند كه جز مسابقه براى جلب نظر مساعد شيطان بزرگ و كوچك عنوانى بدان نمى توان داد، رياست جمهورى و فرماندهى كل قوا ديگر به چه كار من مى آيد؟ از ابتدا گفته ام اين مقامها را براى حداكثر تلاش بخاطر نجات كشور و انقلاب مى پذيرم و هنوز نيز بايد تكرار كنم كه مرا بدانها دلبستگى نيست.

به نقل از نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره 726
http://enghelabe-eslami.com

بخش اول:
بخش دوم:

بیان دیدگاه