پيام بنى صدر به مردم ايران در 17 خرداد 1360:
آنچه اهميت دارد، حذف رئيس جمهورى نيست، مهم آنست كه غول استبداد و اختناق ميخواهد بار ديگر حاكميت خود را به شما مردم بپاخاسته تحميل كند
خبر تعطيل چند نشريه ديگر از آن جمله روزنامه انقلاب اسلامى را شنيديد. شب گذشته نيز برنامه تلويزيونى دادستان كل كشور را كه به منظور لكه دار كردن رهبر نهضت ملى ايران دكتر مصدق و خدشهدار كردن رئيس جمهورى تنظيم شده بود، تماشا كرديد.
اينها مراحل مختلف حركتى است كه حذف رئيس جمهورى منتخب شما را هدف قرار داده است.
آنچه اهميت دارد، حذف رئيس جمهورى نيست، مهم آنست كه غول استبداد و اختناق ميخواهد بار ديگر حاكميت خود را به شما مردم بپاخاسته تحميل كند و اثر خونهاى گرانبار عزيزان شما را كه در سرنگونى رژيم سياه پهلوى نثار اسلام و آزادى شد، از بين ببرد و اين در شرائطى است كه كشور، خود را براى انجام انتخابات ميان دورهاى آماده ميكند.
رئيس جمهورى شما همچنان در انجام رسالت خطيرى كه شما ملت مسلمان ايران به عهده او گذاردهايد، استوار ايستاده است. پيام و كارنامه خود را به هر شكل از آنجمله نوار و اطلاعيه و… به اطلاع شما خواهد رساند و به دعوت شما كه هر روز او را به مقاومت و استقامت ميخوانيد صميمانه لبيك ميگويد.
شاد و پيروز باشيد.
رئيس جمهور
سيد ابوالحسن بنى صدر
1360/3/17- همدان
Filed under: مطالب تاریخی |
مردم ايران اون زمان خواب بودن. من كه به قانون اساسي راي ندادم.ا
به اون رفسنجاني كثيف راي دادم ولي به تغيير قانون اساسي نه گفتم
متن زير را از سايت:
http://enghelabe-eslami.com
در جواب سوال خيليها كه مي گويند چرا بني صدر ايران را ترك كرد و چرا مانند مهندس بازرگان در ايران نماند:
سوالات در مورد هجرت آقاى ابوالحسن بنى صدر به خارج
با عرض سلام،
به اين پرسش چند نوبت پاسخ نوشته و گفتهام. يكبار ديگر و به اختصار پاسخ مىنويسم:
1- تا 16 خرداد، آخرين ديدار با آقاى خمينى، قصد خروج از كشور به ذهن اينجانب خطور نيز نكرده بود. مىدانستم كه كودتا وارد واپسين مرحله خود شدهاست. اما برغم گزارشهاى مكرر، حاضر نبودم باور كنم آقاى خمينى، در سازش پنهانى با ريگان و بوش كه آن زمان به رياست و معاونت رياست جمهورى رسيدهبودند، آمر بودهاست.
آن روز آقاى احمد خمينى، در حضور پدرش، گفت: شما، آقاى بنىصدر، يك عيب داريد و آن اينست كه ول نمىكنيد: دائم مىگوئيد ((اينها ساختهاند))! (مقصود از ((اينها))، رهبران حزب جمهورى اسلامى، آقايان بهشتى و هاشمى رفسنجانى و خامنهاى و… بود) هرچه بود، تمام شد. امام مىفرمايند شما بايد با ((اينها)) همكارى كنيد. اين لحظه، لحظه بسيار تلخى بود. زيرا در اين لحظه، آخرين ضربه به جام بلورين اعتمادم به آقاى خمينى خورد.
روشن شد كه سازش پنهائى بدستور آقاى خمينى انجام گرفته است.
2- در 30 خرداد، اين پرده وهم كه آقاى خمينى روبروى مردم نمىايستد و به روى آنها آتش نمىگشايد نيز از ميان رفت.
3-در شرائط مخفى، با دوستان و مشاوران خود به شور نشستيم: استبدادى كه با كودتا مستقر مىشود، قصد ادامه جنگ را، در سود قدرتهاى طرف معامله (امريكا و انگليس و اسرائيل)، دارد. در هشدار 22 خرداد، خاطر نشان كرده بودم كه از مقاصد كودتاكنندگان يكى ادامه جنگ است.
هدفهاى ديگر را نيز بر شمرده بودم. اين هشدار در مجلس خوانده شده بود و از بخت بد، همان هدفها را پى گرفتند و بدست ملاتاريا، آن قدرتها به آن هدفها رسيدند. پرسش اينست: با وجود علم به اين واقعيت، ميدان واقعى مبارزه كجاست؟
كجا را بايد صحنه مبارزه كرد تا بتوان پيوندهاى آلى ريگانيسم و تاچريسم با خمينسيم را قطع كرد و ايران را از استبداد مرگبار و ويرانگر آسود؟
حاصل شور اين شد كه ميدان اصلى در غرب است. در آنجاست كه مىتوان به مبارزه بزرگ برخاست و نگذاشت تجربه انقلاب نيز به سرنوشت دو تجربه، تجربه انقلاب مشروطيت و تجربه ملى كردن نفت دچار شود.
5 – با وجود اين، اينجانب گفتم پيش از ((انتخابات)) رياست جمهورى حاضر به ترك ايران نمىشوم. زيرا يا مردم در دادن راى شركت مىكنند و يا نمىكنند. اگر در دادن راى شركت كردند، كودتا را امضا كردهاند و تكليفى بر عهده اينجانب نسيت جز بعنوان يك ايرانى. اگر مردم شركت نكردند، بمعناى اينست كه كودتا را امضا نمىكنند.
در آن صورت، وظيفه پيدا مىكنم كه در مقام منتخب و معتمد مردم عمل كنم. اين شد كه تا انجام ((انتخابات))، خروج از ايران را به تاخير انداختيم. روزى بعد از راىگيرى، از وزارت كشور به اينجانب اطلاع دادند كه در سراسر كشور 2 ميليون و 700 هزار نفر بيشتر راى ندادهاند.
كسب تكليف كردهايم گفتهاند چون حيثيت اسلام و جمهورى اسلامى در ميان است، ميزان مشاركت را بيشتر از اولين انتخابات رياست جمهورى، اعلام كنيد!
اين شد كه با خروج از كشور موافقت كردم و بهنگام ورود به فرانسه، گفتم: براى افشاى روابط ارگانيك خمينيسم و ريگانيسم از ايران بيرون آمدهام.
از آن روز، به افشاى روابط پنهانى مشغول شدم: افتضاحهاى اكتبر سورپرايز و ايران گيت و نيز ايران گيتهاى اروپائى كه افشاى فروشهاى پنهانى اسلحه به قصد طولانى كردن جنگ بود، يك رشته از كوششها در مهاجرت بودهاند.
اين تذكر مىتواند بى فايده نباشد: ترس از خطر موجب مهاجرت نبود. چرا كه طى 20 سال، بقول ناظران سياسى، در جهان، همواره يكى از 5 نفرى بودهام كه در بيشترين تهديدها، تهديدهاى روز مره انواع تروريستها هستند.
بهر رو، حاصل كوششها در افشاى روابط پنهانى ملاتاريا با قدرتهاى خارجى، مبارزه با اختاپوس جهانى فساد كه ملاتاريا عضو آنست و نيز مبارزه با تروريسم و جنايتهاى رژيم و تجاوزهايش به حقوق بشر و نيز كوششهاى علمى دو دهه، پاسخ پرسش شما هستند.
شاد و پيروز باشيد.
بنی صدر چگونه از ایران خارج شد با لباس زن؟؟؟
http://culturallogic.blogspot.com/2010/06/blog-post.html