سنگسار و ادعای اسلامی بودن نظام ولایت فقیه

ازابتدای شکل گرفتن نظام ولایت فقیه، سنگسار به عنوان مجازات زنا کار یکی از معضلاتی بوده که با پشتیبانی مراجع شیعه ازاین عمل، گریبان اسلام را گرفته وآن را به عنوان دینی خشن و بی رحم معرفی کرده است.
عمل سنگسار از گذشته های دور برای به عمل درآوردن قتل گروهی همواره مورد استفادۀ جوامع بشری قرار می گرفته است.  تورات به صورتی صریح حکم بر کشتن مرد و زن زناکارمی دهد :
«اگر فردی با همسر شخص دیگر زنا کند، مرد و زن هردو باید کشته شوند. اگر مردی با زن پدر خود همبستر شود به پدر خود بی احترامی کرده است، پس آن مرد و زن باید کشته شوند، و خونشان به گردن خودشان میباشد. اگر مردی با عروس خود همبستر شود، باید هردو کشته بشوند، زیرا زنا کرده اند، و خونشان به گردن خودشان میباشد، اگر دو مرد با هم نزدیکی کنند باید کشته شوند، و خونشان به گردن خودشان میباشد، اگر مردی با زنی و با مادر آن نزدیکی کند، گناه بزرگی کرده است و هر سه باید زنده زنده سوزانده شوند تا این لکه ننگ از دامن شما پاک شود» (1).


«اگر مردی در حال ارتکاب زنا با زن شوهرداری دیده شود، هم آن مرد و هم آن زن باید کشته شوند. به این ترتیب، شرارت از اسرائیل پاک خواهد شد. اگر دختری که نامزد شده است، در داخل دیوارهای شهر توسط مردی اغوا گردد، باید هم دختر و هم مرد را از دروازه شهر بیرون برده، سنگسار کنند تا بمیرند. دختر را بخاطر اینک فریاد نزده و کمک نخواسته است و مرد را بجهت اینکه نامزد مرد دیگری را بی حرمت کرده است. چنین شرارتی باید از میان پاک شود اما اگر چنین عملی خارج از شهر اتفاق بیافتد تنها مرد باید کشته شود، چون دختر گناهی که مستحق مرگ باشد مرتکب نشده است. این مثل آن است که کسی بر شخصی حمله ور شده او را بکشد، زیرا دختر فریاد زده و چون در خارج از شهر بوده کسی به کمکش نرفته است تا اورا نجات دهد» (2)..
هنگام ظهور اسلام، درشبه جزیره عربستان ودرجوامع غیر یهودی هم، به دلیل اینکه زن، هم جنبه ناموسی داشت و هم جنبه مالکیت وجزء اموال محسوب می شد، زنای بااو تجاوز به ناموس و مال به حساب می آمد و گاهی دو قبیله را به جان یکدیگر می انداخت و قتل های متعددی را درپی خود می آورد.
درجامعه پیش رفته و امروزی بشر، یعنی در اروپا و آمریکای قرن بیست ویکم میلادی هرچند محدود، هنوز انسان شاهد قتل های از این گونه می باشد بااین فرق مهم که این قتل ها توسط جامعه ویا حکومت ها صورت نمی گیرند و جنبه فردی دارند.
درایران مجازات سنگساربرای عمل زنا، برابر متن تورات، با تصویب قانون مجازات اسلامی که در ۸ مرداد ۱۳۷۰ توسط کمیسیون امور قضائی مجلس شورای اسلامی تصویب و برخلاف متن روشن قرآن در ۷ آذر ۱۳۷۰ از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام تأیید شده است، وارد نظام قضائی کشورشد (3).
قرآن در آیه 48 از سوره مائده پیامبر ص را ازپیروی کردن از سنت های وحشی گری و بی پایه واساس مرسوم درجامعه آن روز عربستان، از جمله سنگسار، منع می کند و خطاب به او می فرماید: «اين كتاب را هم كه به حق بر تو نازل كرده‏ايم مصدق آن چه باقيمانده از كتاب و مسلط بر حفظ آنها است،  پس در بين مسلمانان طبق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و پيروى هوا و هوس آنان تو را از دين حقى كه نزدت آمده باز ندارد، براى هر ملتى از شما انسانها، شريعتى قرار داديم و اگر خدا مى‏خواست همه شما را امتى واحد مى‏كرد و ليكن خواست تا شما امتها را با دينى كه براى هر فرد فردتان فرستاده بيازمايد، به سوى خيرات از يكديگر سبقت بگيريد، كه باز گشت همه شما به سوى خدا است، در آن هنگامه، شما را بدانچه در آن اختلاف مى‏كرديد خبر مى‏دهد».

پس از رحلت پیامبرص، علمای اسلامی بدون توجه به فرمان خداوند، قرآن را رها کرده و سنت های خشنی از جمله سنگسارکه زائیده هوای نفس انسان می باشد را به نام فقه وارد اسلام کردند و ازآن دینی دیگر خلق کردند. وبا وجود این که آیه بالا انسان ها را به مسابقه در»خیرات» نسبت به یک دیگر تشویق می کند، که درواقع وبا توجه به ابتدای آیه، منع از مسابقه در خشونت به موقع حکم کردن است، ازسوی علمای اسلام جز خشونت تبلیغ نمی شود. بی دلیل نیست که علمای مذاهب گوناگون اسلامی، با همه اختلافاتی که با یکدیگر دارند، در مورد به کاربردن خشونت و تکلیف مداری به جای حقوق مداری بایکدیگر توافق دارند.

به این ترتیب، قبل از آن که نظر قرآن درمورد مجازات عمل زنا را بررسی کنیم، آن چه باید مورد توجه و تأمل قرار گیرد این سئوال است که به چه دلیلی علمای اسلام برای ارتکاب مجازات های سنگین و خشن، قرآن را که تنها کلامی است از سوی خدا دردست مسلمانان وعقل و منطق حکم می کنند که برای اجرای احکام الهی به آن رجوع کنند را رها کرده و به گفته های دست چندمی اشخاص مجهول الحال و حتی به کتب آسمانی ادیانی که برحق هم نمی دانند عمل می کنند؟ این امر البته تازه گی ندارد و همان طور که از آیه بالا استنباط می شود، درحیات خود پیامبرص هم انسان ها با آن گرگ درنده خوئی که در ذهنیت خود ساخته بودند قادر به تخفیف خشم و انتقام جوئی در خود نبودند وبرای اجرای مجازات های خارج از حدود، اورا تحت فشار قرار می دادند.

اما حکم زنا دراسلام که درقرآن به صورتی روشن و شفاف بیان شده است:
در ابتدای امر، در آیۀ 15 از سورۀ نساء درمورد زنی که مرتکب فحشاء می شود می فرماید: » و از زنان شما آنان که مرتکب فحشا می شوند ، از چهار تن از خودتان بر ضد آنها شهادت بخواهيد اگر شهادت دادند زنان را در خانه نگاه داريدتا مرگشان فرا رسد يا خدا راهی پيش پايشان نهد». و در آیۀ 16 ادامه می دهد: » آن دو را كه مرتكب عمل زشت شده‏اند بيازاريد. اگر توبه كردند و به كار پسنديده روى آوردند از آنها درگذريد زيرا خداوند توبه پذير مهربان است».

درابتدا لازم به یادآوری است که اغلب مفسران «فحشاء» را زنا ترجمه کرده اند در صورتی که این دوواژه تفاوتی عمده بایکدیگر دارند. زنا یک عمل فاحش است که معنای روشنی دارد و فحشاء واژه ای است که عموم اعمال زشت و خارج از حدود و نهی شده را دربر می گیرد (4). درصورتی قرآن را کلام خدای عالم دانای حکیم بدانیم، لازم نمی شود که مفسران درپی تصحیح و تکمیل آن برآیند. به این ترتیب و با توجه به آیۀ 16، چنین برمی آید که عمل فحشاء مجموعۀ زنا، هم جنس گرائی بین زنان و مردان را دربر می گیرد، چنان چه بعضی مفسران هم چنین استنباطی کرده اند.

درجامعه ای که کشتن و اذیت و آزار کردن زنان و مردان زانی، و به خصوص زنان وهم جنس گرایان امری عادی و جاری تلقی می شده، در آیۀ 15، پس از تجمیع گواهی ها ومحرز شدن جرم، امر به نگه داری زنان در منازل می کند. با کمی تآمل در می یابیم که این حبس در واقع به جهت حفاظت آنان از تعرض جامعه است، زیرا فقط به نگه داری زنان در خانه هایشان توصیه می کند و از مردان سخن نمی گوید، واین درحالی است که در آیۀ بعدی مردان را هم مورد شماتت قرار می دهد. در ادامه، خبر می دهد که راه چاره ای برای آنان اعلام خواهدشد ومی فرماید: » خدا راهی را پیش پایشان قراردهد». و در آیۀ بعدی به گذشت و عفو تشویق می کند.

اما درسورۀ نورکه بعداز آیات بالا نازل شده و قریب به اتفاق مفسران آن را همان وعده ای می دانند که در آیۀ 15 سورۀ نساء داده شده بود، از آیات 1 تا 10 چنین مقرر کرده است:

سوره‏اى است كه آن را نازل كرده‏ايم و واجبش ساخته‏ايم و در آن آياتى روشن فرستاده‏ايم، باشد كه پند گيريد (1).
بايد شما مؤمنان هر يك از زنان و مردان زناكار را به صد تازيانه مجازات و تنبيه كنيد و هرگز در باره آنان در دين خدا رأفت روا مداريد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد و بايد مراسم را جمعى از مؤمنان مشاهده كنند (2).
مرد زناكار جز با زن زناكار و مشرك نكاح نكند و زن زناكار هم جز با مرد زانى و مشرك نكاح نخواهد كرد و اين كار بر مردان مؤمن حرام است (3).
و آنان كه به زنان با عفت نسبت زنا بدهند آن گاه چهار شاهد عادل بر ادعاى خود نياورند آنان را به هشتاد تازيانه كيفر دهيد و ديگر هرگز شهادت آنها را نپذيريد كه مردمى فاسق و نادرستند (4 ).
مگر آنهايى كه بعد از آن فسق و بهتان به درگاه خدا توبه كردند و در مقام اصلاح خود بر آمدند در اين صورت خدا آمرزنده و مهربان است (5 ).
و آنان كه به زنان خود نسبت زنا دهند و جز خود بر آن شاهد نداشته باشند بايد هر يك از آنها چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا ياد كه او در اين ادعاى زنا از راستگويان است (6 ).
و بار پنجم قسم ياد كند كه لعن خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد (7 ).
پس براى رفع عذاب حد آن زن  اونيز نخست چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا ياد كند كه البته شوهرش دروغ مى‏گويد (8 ).

و بار پنجم قسم ياد كند كه غضب خدا بر او اگر اين مرد در اين ادعا از راستگويان باشد (9 ).
و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما مؤمنان نبود و اگر نه اين بود كه خداى مهربان البته توبه پذير و درستكار است حدود و تكليف را چنين آسان نمى‏گرفت و با توبه از شما رفع عذاب نمى‏كرد (10 ).
همان طور که در آیۀ نخست می فرماید، آیات روشن و شفاف هستند واجرای آن را برهمکی واجب گردانیده است. این تأکید بر وجوب، مؤید آن است که انسان مشکل می تواند در این موارد بر ذهنیات انتقام جویانه وخشن و درنده خوئی خود فائق آید. دلیل آن هم وضعیتی است که امروزه، بعداز چهارده قرن، مدعیان پیروی از آن قرآن، به نام آن به دنبال ارضای حس انتقام جوئی خویش، از امیال و هوای ذهنی خود پیروی می کنند.
با وجود روشنی و شفافیت آیات، شاید لازم باشد به چند نکته اشاره ای دوباره بشود. یکی این که در آیۀ سوم از ازدواج زنان و مردان زناکار سخن می گوید. بنابراین از دیدگاه قرآن، زنان و مردان زناکار در جامعۀ اسلامی پذیرفته شده اند. در آیۀ چهارم، مقرر می دارد که تهمت زنا باید باحضور چهار شاهد انجام شود، درغیر این صورت جرم تهمت زننده درحدود خود زنا، یعنی هشتاد ضربه شلاق می باشد. در آیۀ هشتم، اثبات زنا را به زنی محول می کند که شوهرش شاهدی برادعای خود نداشته باشد.
خوانندۀ گرامی به آسانی می تواند آیات بالا را با قانون مجازات جمهوری اسلامی در این مورد که در زیرنویس (3) آمده است مقایسه کند و رابطۀ اسلامی بودن این نظام را با قرآن بررسی نماید. به سادگی می توان دریافت این اسلام فقاهتی که برکشور حاکم است، ربط چندانی با آن «اسلام ناب محمدی» که آقای خمینی ادعا می کرد ندارد و در بیشتر موارد با آن درتضاد قرار دارد به شکلی که می توان آن را دینی دیگر تلقی نمود.
1- تورات، کتاب لاویان  20، از  10  تا  14
2- تورات تثنیه  22، از  22  تا  27
3- سنگسار در قانون مجازات اسلامی
ماده 99: هرگاه زناي شخصي كه داراي شرايط احصان است، با قدار او ثابت شده باشد، هنگام رجم؛ اول حاكم شرع سنگ مي‌زند بعدا ديگران و اگر زناي او به شهادت شهود ثابت شده باشد اول شهود سنگ مي‌زنند، بعدا حاكم و سپس ديگران.
ماده 101: مناسب است حاكم شرع مردم را از زمان اجراي حد آگاه سازد و لازم است عده‌اي از مومنان كه از سه نفر كمتر نباشند در حال اجراي حد حضور يابند.
ماده 102: مرد را هنگام رجم تا نزديكي كمر و زن را تا نزديكي سينه در گودال دفن مي‌كنند آنگاه رجم انجام مي‌شود.
ماده 103: هرگاه كسي كه محكوم به رجم است از گودالي كه در آن قرار گرفته فرار كند در صورتي كه زناي او به شهادت ثابت شده باشد براي اجراي حد برگردانده مي‌شود، اما اگر به اقرار خود ثابت شده باشد برگردانده نمي‌شود.
ماده 104: بزرگي سنگ در رجم نبايد به حدي باشد كه با اصابت يك يا دو عدد شخص كشته شود. همچنين كوچكي آن نبايد به اندازه‌اي باشد كه نام سنگ بر آن صدق نكند.
4- در آیۀ 32 از سورۀ اسراء آمده است: وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلًا  يعنى به زنا نزديك نشويد آن كار بسيار زشت و راه و رسم بدى است

http://bayaneroshan.blogfa.com/post-29.aspx

13 پاسخ

  1. شما صلاحیت اظهار نظر در این مورد راندارید اگر واقعا طریقه وضع قانون را نمیدانید میتوانید به سازمانهای مربوطه مراجعه تا طریقه خروج احکام وقانونی شدن آن را ببینید دین 2صفحه بالا نیست ودر این زمینه افرادی هستند که کارشناس هستند وقانون را تفسیر مینمایند

  2. لابد انچه شما از قران اوردید علمای امروزی هم دیده و خوانده اند
    ولی بااین حال حکم این است پس بدانید نکاتی غیر از انچه گفتید دخالت دارند در ضمن بد نیست طلبه شوید تا خودتان دریابید

  3. جواب به این نوشته در اینجاست:
    http://www.islamtxt.net/content/question/551

  4. دقیقا تمام احکام کشور به ظاهر اسلامی ما همینه.تمام قوانین به ظاهر به نفع مردمه اما در اجرا انقدر ظلم میشه که ادمی از مسلمون بودن پشیمون میشه و واقعا فکر میکنه ادیان دیگه خیلی باانصافتر هستن.
    برای خودم متاسفم که چی فکر میکردم و چی شد…………

  5. نمیدانم
    یا شمامعني و مفهوم قرآن را نمیدانید یا …
    تنها راهش این است که کار خطا انجام ندهیم ، راحت تر است.

  6. سلام عليكم
    سنت پيامبر روشن كننده و تبيين كننده ي قرآن كريم است كه پيامبر اسلام با كردار و گفتار و سكوت خويش در مواردي آيات قرآن را تبيين ساخته است. مثلا نفس نماز در قرآن آمده اما تعداد ركعات و نوع اداي آن را از سنت آموخته ايم.
    در زمينه سنگسار هم در سنت بصورت عملي(ماعز اسلمي و زن غامديه) در كتب سيره و حديث آمده كه خود اعتراف كرده و با اصرار خواهان عملي شدن اين امر براي پاك شدن گشته اند.
    درروايات فراوان اين مسئله به تواتر وجود دارد.
    اما براي اثبات آن يا بايد اقرار طرفين باشد و يا اينكه چهار شاهد عادل آنها را در حالت خاص يعني در حالت كامل انجام عمل زنا ديده باشند كه البته اين امر بسيار نادر رخ ميدهد كه چهار نفر دقيقا اين مسئله را شاهد بوده باشند اما در اسلام به زور نبايد براي اين كار اعتراف گرفت.
    موفق باشيد.

  7. این اخوند ها میخوان که فرهنگ صیغه زنی خودشان را رواج بدند
    همه باید صیغه کنند تا جامعه به فساد کشیده نشه
    خودشان اول متهمان به سنگسارند چون زنا کردن رو وارد دین کردند و برای صیغه کردن یعنی زنا کردن ثواب زیاد هم قائل شدند

  8. و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي
    پيامبر در امور مربوط به دين هيچ اشتباهي نمي كند امورات شخصي ايشان ممكن است مورد خطاب الله قرار گرفته كه غير آن اصلا نبوده است.
    همان قرآن فرموده است كه اطيعوا الله و اطيعواالرسول كه اطاعت هر دو در كنار هم آمده است يعني آنچه پيامبر فرموده در امور ديني مورد تاييد الله رب العالمين است. در ادامه لفظ اولي المر با تنازعتم في شيء با اولي الامر آمده كه اطاعت اولي الامر را به دو مورد اول مشروط نموده است.
    قرآن را كساني جمع كرده و انتشار داده اند كه ما امروز حديث را از آنها نقل ميكنيم و حديث نيز اصول و قواعدي دارد كه صحت و سقم آن را تا حد بسيار زيادي مشخص ميكند.
    با توجه به آيه اطيعواالله و … هر كس حديث را انكار كند به انكار اين آيه و ده ها آيه ديگر كه اطاعت رسول را واجب شمرده است پرداخته پس شما در اين عصر چگونه از رسول الله اطاعت ميكنيد چند ركعت نماز ميخوانيد و چگونه. در قرآن كه نيامده.
    احاديث مربوط به سنگسار نيز درهمبن گفته ها قرار ميگيرد.
    موفق باشيد [گل]

    • با سلام خدمت شما و دیگر دوستان
      ما برای مسئله ای چنان مهم مانند جان یک انسان به سخن خدا رجوع کنیم نه به روایاتی که معتبرترین آنها 150 تا 200 سال بعد نوشته شده. و حکم قرآن دراینباره کاملآ واضح است و آن 80 ضربه تازیانه با وجود چهار شاهد که وجود چهار شاهد دراین مورد نیز ممکن نیست مگر اینکه این عمل در ملا عام انجام شده باشد. و همچنین مومنین را سرزنش میکند که چنین اتهاماتی را مطرح میکنند و حتی به اینها گوش میدهند.
      لذا نظر قرآن در این مورد پاکسازی حوزه عمومی و عریان نشدن چنین مسائلی در جامعه میباشد چرا که:
      1. میخواهد از مومنین که چنین اتهاماتی به دیگران نزنند و به این شایعات اصلآ گوش فرما نکنند و فلسفه اینکه فرموده اگر نتوانستید آن را ثابت کنید (کمتر از 4 شاهد بیاورید) خود مجازات میشوید.. هشداری میباشد که اصلآ چنین اتهامی را مطرح نکنید
      2. اگر ثابت شود که این عمل انجام داده شده و بعد از آنکه عریان شد زناکار مجازات میشود، و آن نه به حد مرگ بلکه 80 ضربه تازیانه.

      پیامبر و خدا سخنی را میگویند چون حق است نه چون خدا گفته حق است دوست گرامی. سنگسار یک مجازات ضد انسانی و ضد اسلامی میباشد.
      در خصوص روایات نیز قبل از اینکه وارد مقوله بشویم این سئوال مطرح میشود که چرا پیامبر بجای حکم خدا بیاید و احکام یهودی را اجرا کند؟ این با عقل جور در نمیاید و هرگز نیز چنین کاری را نکرده در خصوص روایات به بخشی از این مقاله نگاه کنید:

  9. سنگسار زناکار حتی مبنای قطعی حدیثی ندارد

    ۱- احادیثی كه از حضرت رسول‌(ص)، به عنوان سندی برای سنگسار زناكار، ذكر می‌شود، بهیچوجه وافی به مقصود نیست، مثلاً در كتاب “التّاجُ الجامِعُ لِلاُصُولِ فی اَحادیثِ الرَّسول” تألیف الشیخ منصور علی ناصف، از علمای الازهر مصر، جلد سوم، صفحة ۴۵ آمده‌است كه: ما عز اسلمی روزی به سوی پیامبر آمده گفت: من زنا كرده‌ام. پیامبر از او روی گرداند. سپس از سوی دیگر آمد و باز تكرار كرد: من زنا كرده‌ام، بار چهارم پیامبر فرمود: سنگی به او بزنید، وقتی سنگ به او رسید فرار كرد، ولی در حال فرار مردی او را گرفته و بزد و دیگران نیز بر سرش ریخته زدند ( با استخوان شتر) تا بمرد. وقتی این خبر به پیامبر رسید، فرمود: چرا او را ترك نكردید تا برود؟ و در برخی از روایات آمده‌است كه پیامبر به او فرمود: مگر تو دیوانه‌ای؟ گفت: نه. و بنا بر روایات دیگر پیامبر به او فرمود: شاید فقط بوسه‌ای زده‌ای یا چشمك و نظری افكنده‌ای؟ باز گفت: نه. آنگاه پیغمبر پرسید آیا همسری داری؟ جواب داد: آری. و در روایات دیگر آمده‌است كه یاران پیامبر دربارة او اختلاف كردند. و پیامبر فرمود: قسم به خدا او توبه‌ای كرده كه اگر میان امتی تقسیم شود، همگی بخشیده می‌شوند”.

    بدین ترتیب ملاحظه می‌شود كه حتی اگر تمام امكانات حدیثی را هم كه در گفته‌های فوق آمده صحیح فرض كنیم ، باز حكم سنگسار، برای زناكار، از سنت پیامبر به دست نمی‌آید خصوصاً آنكه در همان كتاب از پسر عمر نقل شده كه “مرد و زنی یهودی را كه زنا كرده‌بودند، به سوی پیامبر آوردند، پیامبر از یهودیان پرسید: حكم زنا كرده را در تورات چگونه می‌یابید؟ گفتند: چهرة آندو را سیاه كرده مخالف هم بر مركبی نشانده به دور شهر می‌گردانیم. پیامبر فرمود: تورات را بیاورید و آیات مربوط به این قضیه را بخوانید. تورات را بیاورده و خواندند و خواننده هنگامیكه به آیة رجم رسید، انگشت بر روی آن نهاد و فقط ما قبل و ما بعد مطلب را قرائت كرد. عبداللّه بن سلام كه قبلاً از علمای یهود بوده و اسلام آورده‌بود، به پیامبر گفت: فرمان دِه، انگشت از آن آیه بردارد و عبارتش را بخواند. چنین كردند و معلوم شد، حكم رجم برای زناكار در تورات آمده‌است، آنگاه پیامبر گفت به دینتان رفتار كنید”.

    از این حدیث هم، اگر صحیح باشد كه از نظر ما بعید است، فقط به دست می‌آید كه پیامبر به یهودیان اجازه داد، مطابق دین خود رفتار كنند، نه آنكه حكم زناكار، در اسلام، سنگسار است.

    و در آخر این سلسله احادیث در كتاب فوق‌الذكر از قول ابوهریره آمده‌است كه “رسول خدا‌(ص) گفت اگر زن اسیری زنا كرده و ثابت شود كه زنای او به دلخواه بوده، شلاقش بزنید، اگر اینكار را تكرار كرد، مجدداً او را به شلاق مجازات كنید، و اگر بار سوم دست به چنین عملی زد، وی را از جامعة مسلمین رانده و به سوی كسانش در قبیله دشمن باز گردانید، اگر چه در تبادل با ریسمانی از مو باشد”. در اینجا به دست می‌آید كه تكرار عمل زنا نیز موجب مجازات سنگین‌تر نمی‌شود و حكم مربوطه همچنان شلاق، بر اساس آیة ۲ سورة نور می‌باشد.

    ۲- بنابراین نه فقط از قرآن، بلكه از احادیث نبوی نیز حكم قطعی سنگسار به دست نمی‌آید، چنانكه در كتاب “حدود در اسلام” اثر احمد فتحی بهسنی از علمای معاصر مصر (ص ۱۱۸) می‌خوانیم كه: “شك نیست كه فقهای مسلمین، هنگامی كه از رجم سخن می‌گویند، دربارة آن به مناقشه پرداخته و اگر هم می‌پذیرند كه این كار از سنّت است، ولی برای استدلال به مشروعیت و ثبوت آن، دچار مشكلات بسیار می‌شوند”. و باز در صفحة ۱۱۷ كتاب می‌گوید: “گروهی از مسلمانان و از میان ایشان خوارج، بر این قول رفته‌اند كه كیفر زنا تنها شلاق است، چه زناكار همسر داشته و چه نداشته‌باشد. زیرا آیه‌ای نسبت به رجم در قرآن نیست، فقط خبر است و جایز نیست كه حكمِ ثابت و قطعی قرآن را به خاطر اخباری كه ممكن است دروغ باشد، زیر پا گذاریم”.

    ۳- حدیث معتبر قابل قبولی از حضرت علی‌(ع) نیز برای سنگسار زناكار به چشم نمی‌خورد بلكه عكس آن مشاهده می‌شود، چنانكه در همان كتابِ “التّاجُ الجامِعُ لِلاُصُولِ فی اَحادیثِ الرَّسول” آمده‌است كه حضرت علی‌(ع) در خطبه‌ای گفت: “هرگاه زنان اسیری كه در دست شما هستند، زنا كردند، حدود را درباره‌شان اجراء كنید و اضافه فرمود: زن اسیری در زمان رسول خدا(ص) زنا كرد و پیامبر دستور داد من او را شلاق بزنم، اما من متوجه شدم كه آن زن تازه نفاس شده و ترسیدم كه اگر شلاق بخورد كشته شود و از اینرو دستور را اجراء نكردم. وقتی موضوع را برای پیامبر تعریف كردم، فرمود: كار نیكی كردی”.

    ۴- مدرك دیگری كه شاید مورد استناد عده‌ای برای سنگسار زناكار قرار گیرد، خطبة حَجّةالوداع پیامبر است، بعضی مآخذ (مثل سیرة ابن هشام) در انتهای خطبة حَجَّةالوداع آورده‌اند كه پیامبر گفت: للعاهر الحجر=برای زناكار سنگ است”. ولی این خبر به چند دلیل مشكوك می‌نماید:

    ۴-۱- مخالفت با حكم قرآن دارد.
    ۴-۲– نقض گفته در متن خود خطبه هست، آنجا كه می‌گوید: “ای مردم همانا برای زنانِ شما حقّی است و برای شما بر ایشان حقّی و آن اینكه كسی را به جز شما به بستر خود راه ندهند و كسی را كه شما میل ندارید، بدون توافق با شما، به خانه نیاورند و كار زشت (زنا) نكنند، پس اگر كار زشت كردند، خدا نیز به شما اذن داده كه ایشان را در خانه نگاهداشته و از همخوابگی با ایشان دوری كنید و ایشان را تنبیه نمائید، اما نه به قسمی كه ایشان را مولم و دردناك سازید، آنگاه اگر از كار خود دست كشیدند و با شما توافق پیشه كردند، بر شما نیز واجب است كه روزی و خوراك و پوشاك ایشان را به نیكی و عرف بدهید”. چنین مطلبی با حكم سنگسار برای زن زناكار تطبیق نمی‌شود.

    ۴-۳- در مآخذ دیگر، مثل “زندگانی محمد” نوشتة دكتر محمد حسین هیكل، اصولاً چنان ختامی برای خطبة حَجَّةالوداع گزارش نشده‌است.
    ۴-۴– سوای تمام مطالب فوق، عبارت “للعاهِرِ الْحَجَر” را باید اصطلاحی در نظر گرفت كه به مفهوم “زناكار را در زندگی نصیبی نیست” می‌باشد، نه آنكه حكم زناكار سنگسار است!

    http://iran-emrooz.net/index.php?/hright/more/17706/

  10. اثبات زنا که حکمش سنگسار باشه بسیار بسیار بسیار سخت و یا بهتر بگم محاله. جمهوری اسلامی که همه می دونن نه جمهوریه نه اسلامی، اینو از تو شیکم ننه ی خامنه ای درآورده تا یکی از بهانه هاش باشه برای ترسوندن مردم از طریق دین و مسائل ماورای زمینی.

  11. خدا به شما اقای سیاوش خیر بدهد
    مطالبتون صحیح است
    سنگسار عمل وقیح و زشتی است که چهره اسلام را زشت میکند و بهانه ایی دست اهل کتاب میدهد برای مبارزه با اسلام

  12. در مورد سنگسار باید به چند مطلب توجه داشت:
    1: سنگسار و و دیگر احکام مانند نماز رو روزه و… از احکام الهی است و ما را نرسد که در احکام الهی دخالت کنیم.
    2:ممکن است این حکم سنگین و ظالمانه به نظر برسد لکن عمل به آن در حد محال است( توجه داشته باشید اصل این حکم الهی است اما عمل به آن چیزی نزدیک به محال است) زیرا این حکم یا اقرار ثابت می شود یعنی کسی 4 مرتبه نزد قاضی اعتراف به جرم خود می کند که این مطلب بسیار بسیار کم است و خداوند نیز دستور داده که غیر از در گاه الهی پیش کس دیگری اعتراف به گناه ننماییم؛ و یا ثابت شدن این حکم منوط به شهادت دادن 4 نفر آدم عاقل و بالغ و آلبته عادل است، آن هم به گونه ای که بگویند ما دیدیم مانند میل در سرمه دان دخول صورت گرفت ، ایا کسی در مقابل 4 نفر حاضر است با زن شوهر داری زنا کند ؟
    حال اگر زن و شوهری وقاحت و بی شرمی را به حدی رساندند که این عمل را در ملا انجام دادند آیا لازم نیست برای خشکاندن ریشه آنان وویا کسان دیگری که می خواهند جامعه را به فساد وتباهی بکشانند چنین احکامی وضع شود؟
    3:مگر ما و شما متخصص و صاحب نظر در دین هستیم که اینگونه با نگاه به ظاهر برخی آیات یا احادیث بدون در نظر گرفتن دیگر آیات و احادیث حکم صادر می کنیم و یا حکمی را زیر سئوال می بریم، بهتر نیست تو کار دیگران فضولی نفرمایید و این ها را به دست علما و مراجع تقلید که متخصص در دین هستند بسپارید؟
    4: قرآن و روایات همانگونه که آیات رحمت ورافت دارد آیات عذاب هم دارد و اگر کسی با زبون خوش ادم نشد باید با زبون دیگری به راه اوردش و یا کاری کرد که مانع سعادت دیگران نشود

بیان دیدگاه